آرش کمانگیر در مقدمۀ قدیم شاهنامه

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی

2 دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی

چکیده

یکی از مباحث جنجال برانگیز شاهنامه، نبود داستان آرش کمانگیر در آن است. دسته‌­ای از پژوهشگران برآن­‌اند که داستان آرش کمانگیر در شاهنامۀ منثور ابومنصور وجود داشته است و فردوسی عمداً آن را به شعر در نیاورده است. دلیلی که این دسته از پژوهشگران به آن استناد می­‌کنند، ضبط نامعتبری است که در چاپ نخست مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری آمده است. در چاپ دوم ضبط «دستبرد آرش» به جای «دست برادرش» که در چاپ اول آمده بود، به مقدمۀ قدیم افزوده شد. همین ضبط جدید بود که دست­‌آ‌‌ویز و پایۀ استدلال برخی از پژوهشگران در مورد حضور داستان آرش در شاهنامۀ منثور شد؛ اما علامه قزوینی نسبت به ضبط «دستبرد آرش» مشکوک است. ضمناً این ضبط بر اساس مهم­ترین قانون تصحیح انتقادی که می­‌گوید ضبط دشوار معتبرتر است، هیچ­گونه اعتباری ندارد؛ بنابراین ضبط دشوار «دست برادرش» که به نظرمی‌­رسد «دستبرد آرش» گردیدۀ آن است، از اعتبار بیشتری برخوردار است و بر اساس دلایلی که در متن مقاله آن‌ها را بیان کرده‌ایم، می‌­تواند با جملۀ بعد از خود در ارتباط باشد. 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Arash the Archer in the Old Preamble to the Shahnameh

نویسندگان [English]

  • Gholam-Reza Salemian 1
  • Khalil Kahrizi 2
چکیده [English]

One of the controversial discussions about the Shahnameh is about the absence of the story of Arash the Archer in it. A number of scholars are of the opinion that this story did exist in Abu Mansur’s prose Shahnameh but Firdawsi intentionally did not turn it into verse. The reason some of them put forward in support of their argument is the spurious presence of an expression in the first edition of the Preamble of the Abu Mansuri’ Shahnameh. In the second edition the phrase “dastbord-e Arash” (the appropriation by Arash) has replaced “dast-e baradarash”(his brother’s hand) used in the first edition. It is this new recording that has become the basis of some scholars’ argument for the presence of the story of Arash in the Shahnameh. However, the AllamehQazvini is suspicious about the recording of “dastbord-e Arash”. Moreover, this recording, based on the most important rule in critical redaction that the more difficult recording is more reliable, has little validity. Therefore, the more difficult recording, namely “dast-e baradarash”of which “dastbord-e Arash” appears to be the distorted form, is of greater credit and can well be related to the ensuing sentence, as confirmed by the reasons stated in the article.
 

- آیدنلو، سجاد، 1383، «تأملاتی در بارۀ منابع و شیوۀ کار فردوسی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، ش 47، پاییز، ص 86 ـ 148.
- بهار، مهرداد، 1376، «سخنی چند در بارۀ شاهنامه»، جستاری چند در فرهنگ ایران، تهران، فکر روز.
- خالقی­‌مطلق، جلال، 1385، «دانشی به نام شاهنامه‌­شناسی»، متن‌­شناسی شاهنامۀ فردوسی، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
- خالقی­‌مطلق، جلال، 1388، «اهمیت و خطر مآخذ جنبی در تصحیح شاهنامه»، سخن‌های دیرینه (مجموعه مقاله دربارۀ فردوسی و شاهنامه)، به کوشش علی دهباشی، تهران، افکار، ص 285ـ309.
- خالقی­‌مطلق، جلال، 1389، یادداشت‌های شاهنامه، بخش‌های یکم و چهارم، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- خطیبی، حسین، 1385، فن نثر در ادب پارسی، تهران، زوّار.
- ریاحی، محمدامین، 1372، سرچشمه‌­های فردوسی­‌شناسی، تهران، مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
- صفا، ذبیح‌­الله، 1363، گنجینۀ سخن، ج 1، تهران، امیرکبیر.
- فردوسی، ابوالقاسم، 1389، شاهنامه، دفترهای یکم و دوم، به کوشش جلال خالقی­‌مطلق و دفتر ششم به کوشش جلال خالقی­‌مطلق و محمود امیدسالار، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- قزوینی، میرزامحمدخان­‌بن عبدالوهاب، 1332، «مقدمۀ قدیم شاهنامه»، دورۀ کامل بیست مقالۀ قزوینی، ج 2، تهران، کتابفروشی ابن سینا.
- قزوینی، میرزامحمدخان­‌بن عبدالوهّاب، 1362، «مقدمۀ قدیم شاهنامه»، مجموعه مقالات هزارۀ فردوسی، تهران، دنیای کتاب.
- کزازی، میر جلال­‌الدین، 1384، «تاریخی شدن اسطوره و اسطوره­ای شدن تاریخ»، آب و آیینه (جستارهایی در ادب و فرهنگ ایران)، تهران، آیدین.
- کزازی، میرجلال­‌الدین، 1385، نامۀ باستان (ویرایش و گزارش شاهنامۀ فردوسی)، ج 7، تهران، سمت.
- کشاورز، کریم، 1377، هزار سال نثر پارسی، تهران، علمی و فرهنگی.
- مینوی، مجتبی، 1372، فردوسی و شعر او، تهران، توس.
- همایونفرخ، رکن­‌الدین، 1377، پژوهشی نو پیرامون شاهنامه و فردوسی، تهران، اساطیر.